جدول جو
جدول جو

معنی ابومحمد حضرمی - جستجوی لغت در جدول جو

ابومحمد حضرمی
حضرمی. او از ابوایوب و از او ابوالورد روایت کند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حِ)
عبدبن کاسب مکنی به ابومحمد. از بخلاء معروف است که داستانهائی از وی در البخلاء جاحظ آمده است. وی کاتب مونس و کاتب داود بن داود بوده. جاحظ در حق وی گوید: ’کان ابخل من برٔالله و اطیب من برٔالله ’ وی به بخیلی خود اعتراف داشت و بدان افتخار میکرد و از بخل دفاع مینمود. خانوادۀ خودرا در کوفه گذارده بود و سالی یک بار آذوقۀ ایشان را میرساند. (از البخلاء جاحظ ص 47-54) (عیون الاخبار ج 2 ص 33 و ج 3 ص 250) در داستانهای وی اصطلاحات مربوط به خوراکیها که بیشتر معرب از فارسی است دیده میشود
لغت نامه دهخدا